Q. وقتی به بیرون می‌روید معمولاً چه لباسی می‌پوشید؟ A. لباس فصلی

Q. کی فکر می‌کنی ازدواج کنی؟ A. پس از دستیابی به اهداف شخصی

Q. الان میخوای به یکی چی بگی؟ A. متشکرم

Q. محل مورد علاقه‌ات کجاست؟ A. ساحل آرام

Q. بازی مورد علاقه‌ات چیست؟ A. بازی های جهان ازاد و شبیه ساز زندگی واقعی

Q. چه لقبی را بیشتر از همه دوست داری؟ A. لقب نه همون اسمم خیلی خوبه

Q. سه چیزی که همین حالا می‌خواهید A. پول ارامش زندگی و تن سالم

Q. آیا عادت‌هایی دارید؟ A. نه

Q. اگر کسی که از او خوشتان نمی‌آید مدام شما را دنبال می‌کند، چه باید کرد؟ A. صادقانه ابراز احساسات کردن

Q. وقتی محصولی را می‌بینید که واقعاً دوست دارید، چه کار می‌کنید؟ A. بعد از بررسی مختصر تصمیم بگیرید

Q. کجا می‌خواهی بیشتر از همه بازدید کنی؟ A. بسه

Q. شما اخیراً کجا رفتید؟ A. مقاصد سفر داخلی

Q. کدام مقصد سفر را پیشنهاد می‌کنید؟ A. امریکا

Q. مفیدترین اپلیکیشنی که استفاده کرده‌اید چیست؟ A. برنامه‌های مدیریت زمان

Q. چه اقلامی را گرامی می‌دارید؟ A. عکس‌های خانوادگی

Q. اگر شما جایزه بزرگ لاتاری را برنده شوید؟ A. ثبات مالی و سرمایه گذاری

Q. موضوع مورد علاقه‌ات چیست؟ A. علوم کامپیوتر

Q. روز در مقابل شب: شما در کدام زمان بیشتر فعال هستید؟ A. روز

Q. من یک غذایی دارم که در پختن آن خوب هستم. A. نه، پخت و پز سخت است

Q. این روزها به چه آهنگ‌هایی زیاد گوش می‌دهی؟ A. هیپ هاپ

Q. کدام شهر را بیشتر از همه می‌خواهید بازدید کنید؟ A. شهر هایی که در امریکا هستند

Q. اگر زندگی‌تان یک ژانر فیلم بود، چه ژانری می‌بود؟ A. کمدی رمانتیک

Q. اگر می‌توانستی زمان را متوقف کنی، اولین کاری که انجام می‌دادی چه بود؟ A. توسعه فردی

Q. اگر صدای نوع ایده‌آل شما یک حیوان بود، چه حیوانی می‌بود؟ A. گرگ: باریتون جذاب

Q. اگر شما یک ماشین زمان اختراع کنید، اولین بار کجا خواهید رفت؟ A. دوران قرون وسطی

Q. اگر شما یک شخصیت جایگزین ایجاد کنید، آن چه خواهد بود؟ A. نمیدونم خودم خوبم که

Q. اگر یک آهنگ می‌ساختی، چه نامی برای آن انتخاب می‌کردی؟ A. تاریکی شب

Q. اگر شما یک ایموجی برای ابراز خودتان بسازید، چه شکلی خواهد بود؟ A. خسته و غمگین

Q. عنوان خودزندگی‌نامه‌تان چه خواهد بود؟ A. کصخل نباش اعتماد نکن انتظار نداشته باش به خودت فکر کن به اهدافت فکر کن

Q. اگر بخواهید یک صحنه از فیلم زندگی‌تان را به صورت پارودی اجرا کنید، آن صحنه چه خواهد بود؟ A. صحنه دیدار احساسی

Q. اگر عطر خودتان را می‌ساختید، بوی آن چگونه بود؟ A. بوی ماندگار و ملایم

Q. اگر شما به یک قهرمان داستان پریان تبدیل شوید، چه کسی خواهید بود؟ A. علاءالدین

Q. اگر مجبور بودید یک رنگ را برای همیشه بپوشید، آن رنگ چه رنگی بود؟ A. سیاه

Q. اگر می‌توانستی به افکار گربه‌های ولگرد گوش بدهی، بیشتر از همه چه چیزی را می‌خواستی بشنوی؟ A. من خیلی تنها بودم

Q. چه غذایی نمایانگر زندگی شماست؟ A. الویه

Q. موسیقی پس‌زمینه‌ای که روز شما را نمایندگی کند چه خواهد بود؟ A. بالادهای احساسی

Q. اگر مبلمان شما زنده می‌شد، کدام قطعه رهبر می‌شد؟ A. تخت

Q. در پایان زندگی‌تان چه جمله‌ای باید باشد؟ A. (این متن اهنگ جمله پایان زندگیمه) خیابون کف کفشات همه چیو می‌بینی همون موقع که واسه زنده موندن‌مون می‌میریم بد میشه حالت وقتی دستامونو می‌گیری پشت سرم راه بیفت، خبری نی اَ داف و بیکینی اندوه چهره‌ها رو برا خیلیامون راهی نبود دستامون چرا ولی کله‌هامون خالی نبود آدما رد میشن از هم متلاشی دنبالِ تیکه‌های خودمم آره داشی، حال‌شون خوب نمی‌شه پَ می‌زنن یادشون بره همیشه بود تو کارشون گره کسی نبود عشقو یادشون بده تماشاچی‌ام به ظلم قدرت فکر نکنم یادشون بره تو مشتم مردم زیر پنجه‌های غربت خیابونو تار می‌دیدم؛ لحظه‌هامو فرصت ببینم لای پات چقده بچه جون پشت میکروفونم میدن گنده‌هاتون سر تکون نمی‌رسه حق‌تون به دست‌تون نیاد به زبون حرف‌تون یقین دارم انشاالله شماها چیه فرض‌تون انقد صبر کنید تا برین تو قبرتون خوب می‌دونم شماها با ماها چیه فرق‌تون من مست بطری‌های خالی، هنوز الکله تو خونم خواستم فکر نکنم بهش حالا نمی‌تونم گاهی خیلی بالاهام، گاهی پخش زمین رپ می‌کنم هنوز وقتی کف خیابونم دور شدم از آدما بی‌سرصدا چی گذشت سرِ ما هر سکوت، هر نگاه هر ندیده، هر صدا میشه رفت تو عمق درد میشه رد با خنده‌ها سِر شدم از بس که بد بود قدمامون پُره فرق بود می‌رسم بهش هر چقدر دور راه می‌رفتیم، راه می‌رفتیم داشتیم به گا می‌رفتیم ما محکوم به نواییم پِی همصدا می‌رفتیم زدن و زدی پاچیدی یا نه؟ بهم بگو پسر؛ شبا تو خیابون خوابیدی یا نه؟ اسمتو بگو بهم شاید شدیم هم قدم می‌خواستم خوار بدخواه رو بگام ولی خب چیز دیگه‌ست دغدغه‌ام ببین این رفیقمه عُمَر؛ بچه‌ی کاره از چشا می‌چکه جوهر می‌فروشه تو دستش بختتو خواب بودی بُردن نفتتو توی طبقه موندی اونام آوردن پایین‌تر سقفتو بیانم آزادی، نمی‌خوام آزادی بیانتو نپرسیدم چرا چون می‌دونم جوابتو معلق بین زمین و هوا مث اعدامی قلمم شده ماشین زمان ندیدم خودم جور کردم برا بقیه مرام نیومد به تن بی‌لباس رخت فرم قانون کثافت گرفته این شهرو هرچقدر بباره بارون تو دلم دو دلم چی میشه باز بعدِ خنده‌هامون زینت زخمه اون زور رو تن بچه‌ها راه صافو میری تو ولی ما سرتاسر راه‌مون پُر چاله بود گاهی وقتا خوشی زد زیرم، گاهی ناله بود گاهی وقتا پیچیده بودم به هم؛ گاهی ساده بود جفت چشام پاره بود یه جای دور قرارمون یه حال خوب، عشق باشه جای پول قد می‌کشید بیش‌تر؛ حیف که تو سایه بود نهالم از همین امروز تا پخش آخرین ترانه‌ام می‌نویسم رها شی، می‌نویسم رها شم محکوم به وصف حقیقت این جهانم من مست بطری‌های خالی، هنوز الکله تو خونم خواستم فکر نکنم بهش حالا نمی‌تونم گاهی خیلی بالاهام، گاهی پخش زمین رپ می‌کنم هنوز وقتی کف خیابونم دور شدم از آدما بی‌سرصدا چی گذشت سرِ ما هر سکوت، هر نگاه هر ندیده، هر صدا میشه رفت تو عمق درد میشه رد با خنده‌ها سِر شدم از بس که بد بود قدمامون پُره فرق بود می‌رسم بهش هر چقدر دور

Q. اگر مجبور بودید یک ایموجی برای نمایندگی از خود انتخاب کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟ A. 🙂

Q. چه چیزی را در یک کپسول زمان قرار می‌دهید؟ A. پول